-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به لب حرف طلب دزدم به دل شور هوس سوزم خیال خام من تا پختگی گیرد نفس سوزم
2 هوس پردازیام از سیر مقصد باز میدارد چراغم در ره عنقاست گر بال مگس سوزم
3 دلیلکاروان وحشتم افسردگی تا کی خروشیگلکنم شمعی به فانوس جرس سوزم
4 ز یأس مدعا تا چند باشم داغ خاموشی مدد کن ای نفس تا در بر فریادرس سوزم
5 خزان رنگ مطلب آنقدر دارد به سامانم که عالم در فروغ شمع غلتد گر نفس سوزم
6 ز وهم عجز خجلت میکشم در بزم یکتایی چه سازم عشق مختار است و میخواهد هوس سوزم
7 به رنگ حیرت آیینه غیرت شعلهای دارم که گر روشن شود جوهر به جای خار و خس سوزم
8 سپند آهی به درد آورد و بیرون جست ازین محفل شرر واری ببال ای ناله تا من هم قفس سوزم
9 جهان جلوه چون آیینه رفت از دیدهام بیدل تحیر امتیازم سوخت از داغ چه کس سوزم