شاطرعباس صبوحی

شاطرعباس صبوحی

شاطرعباس صبوحی
شاطرعباس صبوحی

بر سر مژگان یار من مزن از شاطرعباس صبوحی غزل 19

غزل 19 ام از 98 غزلیات

بر سر مژگان یار من مزن انگشت

1 بر سر مژگان یار من مزن انگشت آدم عاقل به نیشتر نزند مشت

2 پرده چو باد صبا ز روی تو برداشت ریخت به خاک آبروی آتش زرتشت

3 پیش لبت جان سپردم و به که گویم بر لب آب حیات، تشنگیم کشت

4 پشت مرا اگر غمت شکست، عجب نیست بار فراق تو، کوه را شکند پشت

5 خون مرا چشم جادوی تو نمی‌ریخت از پی قتلم لبت به شیر زد انگشت

6 مغبچگان، پای از نشاط بکوبید دختر رز می‌رود به حجلهٔ چرخشت

7 کافر و مؤمن چو روی خوب تو بینند آن به کلیسا و این به کعبه کند پشت

8 دشمن اگر می‌کُشد، به دوست توان گفت با که توان گفت اینکه: دوست مرا کُشت؟

9 آب حیاتش تراود از بن ناخن آنکه لبت را نشان دهد به سر انگشت

10 کام، صبوحی نبرد از لب لعلت تا که به خون جگر چو غنچه نیاغشت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بر سر مژگان یار من مزن انگشت

شاعر شعر بر سر مژگان یار من مزن انگشت چه کسی است ؟

شاعر شعر بر سر مژگان یار من مزن انگشت شاطرعباس صبوحی می باشد.

شعر بر سر مژگان یار من مزن انگشت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر بر سر مژگان یار من مزن انگشت چیست ؟

قالب شعر بر سر مژگان یار من مزن انگشت غزل است

مضمون اصلی شعر بر سر مژگان یار من مزن انگشت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر