در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید؟ از قدسی مشهدی غزل 216

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید؟

1 در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید؟ پرده بگشا که ز رویت دل ما بگشاید

2 عیش این باغ به اندازه یک تنگدل است کاش گل غنچه شود تا دل ما بگشاید

3 بر سر نکهت زلفت چو صبا می‌لرزم که مبادا سر زلف تو صبا بگشاید

4 عمرها رفت که لب‌تشنه تیغ ستمیم رحمتی کو که رگ ابر بلا بگشاید

5 بوی پیراهن یوسف به صبا باز دهند هر کجا یوسف من بند قبا بگشاید

6 گر بود بوی سر زلف تو همراه صبا بوستان دست به تاراج صبا بگشاید

7 تا که از سینه برون کرده غمی باز، که عشق می‌فرستد به دلم مژده که جا بگشاید

8 آسمان چون مه نو، گر همه ناخن گردد نتواند گره از رشته ما بگشاید

9 هیچ‌کس رشته ز مکتوب دلم باز نکرد سر این نامه مگر روز جزا بگشاید

10 قدسی از عشق رهایی مطلب کاین صیاد بند بر دل چو نهد، رشته ز پا بگشاید

عکس نوشته
کامنت
comment