-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر آستان خرابات عشق مستانند که نقد هر دو جهان را بهیچ نستانند
2 براق همت عالی بتازیانه شوق در آن فضا که بجز دوست نیست میرانند
3 ز هر چه هست بکلی دو دیده بردوزند ولی ز روی دلارام خویش نتوانند
4 نظر حرام شناسند جز بروی حبیب بغیر دوست خود اندر جهان نمیدانند
5 گدای کوی نیازند و خاک راه ولیک فراز مسند اقلیم عشق سلطانند
6 شهان بی حشم و مفلسان محتشمند از این طوایف رسمی بکس نمیمانند
7 فتاده بی سر و پایند بر در دلدار ولی بگاه روش سروران میدانند
8 چو لاله گرچه بسی داغ بر جگر دارند ز شوق چون گل سوری همیشه خندانند
9 برای آنکه ز غیرت بغیر دل ندهند بر آستانه دل چون حسین دربانند