1 بر درخانه قدح نوشی رفتم و کردم التماس شراب
2 شیشهای لطف کرد، اما بود چون حروف شراب ، نیمی آب
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 مهرم ز حرمان شد فزون شوقی ز حسرت کم نشد هر چند حسرت بیش شد شوق و محبت کم نشد
2 تخم امید ما از و نارسته ماند از بینمی اما به کشت دیگران باران رحمت کم نشد
1 تا قسمتم ز میکدهٔ آرزوی کیست رطل میی که مست شوم ، در سبوی کیست
2 تیغی که زخم ناز به قدر جگر خورم تا در میان غمزهٔ بیداد جوی کیست
1 وقت برقع ز رخ کشیدن نیست رخ بپوشان که تاب دیدن نیست
2 بر من خسته بین و تند مران که مرا قوت دویدن نیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **