جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

بر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 910

غزل 910 ام از 6329 غزلیات

بر آستانه اسرار آسمان نرسد

1 بر آستانه اسرار آسمان نرسد به بام فقر و یقین هیچ نردبان نرسد

2 گمان عارف در معرفت چو سیر کند هزار اختر و مه اندر آن گمان نرسد

3 کسی که جغدصفت شد در این جهان خراب ز بلبلان ببرید و به گلستان نرسد

4 هر آن دلی که به یک دانگ جو جوست ز حرص به دانک بسته شود جان او به کان نرسد

5 علف مده حس خود را در این مکان ز بتان که حس چو گشت مکانی به لامکان نرسد

6 که آهوی متأنس بماند از یاران به لاله زار و به مرعای ارغوان نرسد

7 به سوی عکه روی تا به مکه پیوندی برو محال مجو کت همین همان نرسد

8 پیاز و سیر به بینی بری و می‌بویی از آن پیاز دم ناف آهوان نرسد

9 خموش اگر سر گنجینه ضمیرستت که در ضمیر هدی دل رسد زبان نرسد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بر آستانه اسرار آسمان نرسد

شاعر شعر بر آستانه اسرار آسمان نرسد چه کسی است ؟

شاعر شعر بر آستانه اسرار آسمان نرسد جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر بر آستانه اسرار آسمان نرسد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بر آستانه اسرار آسمان نرسد چیست ؟

قالب شعر بر آستانه اسرار آسمان نرسد غزل است

مضمون اصلی شعر بر آستانه اسرار آسمان نرسد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر