-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر دل تنگ ما فضای جهان تیره شد از کشاکش تن و جان
2 تن خراست و علف همیخواهد جان چو عیسی خدایرا جویان
3 دل ما صورتان بی معنی در میان دو ضد شده حیران
4 کار هر روز ما نیاید راست یا غم جان خوریم یا غم نان
5 گر بجان میرویم کو پر و بال ور بتن می تنیم حیف از جان
6 بخیه بر آن زنیم این بدرد ور بدوزیم این بدرد آن
7 گر کم این نهیم کو آن صبر ور کم آن نهیم وای بر آن
8 زینغم جانگداز در رنجیم در بلا ماندهایم سر گردان
9 تا بکی سر نهیم بر زانو چند پیچیم پای در دامان
10 چون زید کس بزخم بی مرهم چون کند کس بدرد بی درمان
11 مرگ کو تا که وارهیم ز تن عشق کوتا که بگذریم ز جان
12 یا مماتی که نیست گردد این یا حیاتی که جمله گردد آن
13 ساقیا ساقیا بده قدحی تا بیابیم زین کشاکش امان
14 بگذریم از سر مکان و مکین در نوردیم این زمین و زمان
15 تا به بینیم عالمی یکدست جان شده تن در آن و تن هم جان
16 هر دو با هم یکی شده آنجا آن بود این و این بود هم آن
17 عالمی بی تزاحم اضداد خوش بجنبیم اندر امن و امان
18 سخنت چون بمأمن انجامید بس کن ای فیض گفتگو و بمان