بر دلم آغوش صلح کل گشاید از اسیر شهرستانی غزل 706

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق

1 بر دلم آغوش صلح کل گشاید جنگ عشق شیشه ای دارم که گلبازی کند با سنگ عشق

2 راز پنهان عندلیب باغ رسوایی مباد رنگ بر رخساره ما بشکفد نیرنگ عشق

3 رتبه عاشق بلند از پایه افتادگی است خاکساری سایبان گردید بر اورنگ عشق

4 پاک بینی را غبارم درس حیرت می دهد دارم از آیینه دل در نظر فرهنگ عشق

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر