-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر جان، شرار عشفت، خوش میکشد زبانه باور نداشت بختم، این دولت از زمانه
2 دیشب دل پریشم، تا صبح، شکوه میکرد گاهی ز دست زلف، گاهی ز دست شانه
3 خواهم که چون سکندر، گرد جهان بگردم شهد لبت بنوشم، آب بقاء بهانه
4 فرهاد، بهر شیرین، گر کَند جوئی از شیر من کردهام ز دیده، سیلاب خون روانه
5 وقت صبوحی آمد ای ساقی سحر خیز برخیز تا بنوشیم، از این می شبانه