سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

پیاده‌ای سر و پا برهنه از سعدی شیرازی گلستان 17

گلستان 17 ام از 1930 باب دوم در اخلاق درویشان

پیاده‌ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه به در آمد و همراه ما شد و معلومی نداشت.

پیاده‌ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه به در آمد و همراه ما شد و معلومی نداشت. ,

خرامان همی‌رفت و می‌گفت: ,

3 « نه به استر بر سوارم نه چو اشتر زیر بارم نه خداوند رعیت نه غلام شهریارم

4 غم موجود و پریشانی معدوم ندارم نفسی می‌زنم آسوده و عمری می‌گذارم »

اشتر سواری گفتش: ای درویش کجا می‌روی؟! برگرد که به سختی بمیری. نشنید و قدم در بیابان نهاد و برفت. ,

چون به نخله محمود در رسیدیم توانگر را اجل فرا رسید. درویش به بالینش فراز آمد و گفت: ما به سختی بنمردیم و تو بر بختی بمردی. ,

7 شخصی همه شب بر سر بیمار گریست چون روز آمد بمرد و بیمار بزیست

8 ای بسا اسب تیزرو که بماند که خر لنگ جان به منزل برد

9 بس که در خاک تندرستان را دفن کردیم و زخم خورده نمرد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر پیاده‌ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه به در آمد و همراه ما شد و معلومی نداشت.

شاعر شعر پیاده‌ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه به در آمد و همراه ما شد و معلومی نداشت. چه کسی است ؟

شاعر شعر پیاده‌ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه به در آمد و همراه ما شد و معلومی نداشت. سعدی شیرازی می باشد.

شعر پیاده‌ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه به در آمد و همراه ما شد و معلومی نداشت. در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر پیاده‌ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه به در آمد و همراه ما شد و معلومی نداشت. چیست ؟

قالب شعر پیاده‌ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه به در آمد و همراه ما شد و معلومی نداشت. گلستان است

مضمون اصلی شعر پیاده‌ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه به در آمد و همراه ما شد و معلومی نداشت. چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر