- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر افتی ای فراق از روزگاران که یاران را جدا کردی ز یاران
2 بما امروز نگذارندش اغیار بروز داوری هم دادخواهان
3 نقاب عنبرین از صبح رخسار برافکن تا برآید بامدادان
4 نشاید دم زدن ورنه نبایست باین سنگین دلی سیمین عذاران
5 بماکن گوشهٔ چشمی که عمری است به خاک درگهیم امّیدواران
6 من ار قلبم قبولم کن که چندی است شدم هم صحبت کامل عیاران
7 به فریاد دل ما رس که زیبا است عدالت گستری از شهریاران
8 ندیدم حاصلی از کشتهٔ خویش نچیدم نوگلی در نوبهاران
9 دل و جان فرش راهت کرده اسرار که گوئی کیستند این خاکساران