گوهر عمر گرانمایه از محمدحسین غروی اصفهانی غزل 87

محمدحسین غروی اصفهانی

آثار محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

گوهر عمر گرانمایه بود گرچه نفیس

1 گوهر عمر گرانمایه بود گرچه نفیس لیگ از بهر نثار تو متاعیست خسیس

2 گرچه ارباب قلم راست عطارد استاد لیک در مکتب عشق تو یکی تازه نویس

3 گرچه در محفل دل عقل ندیمیست حکیم لیک با شیر قوی پنجۀ عشقشت جلیس

4 لشگر عشق بغارتگری کشور عقل کرد کاری که نه مرئوس بماند و نه رئیس

5 عشق دردیست که درمان نپذیرد هرگز ره بجائی نبرد فکر دو صد رسطالیس

6 نکتۀ عشق نگنجد به هزاران دفتر عشق درسی نبود ور چه مدرس ادریس

7 گوهر عشق بجوی از صدف صدق و صفا ورنه افسانه و تلبیس بود از ابلیس

8 عمر اگر می گذرد با تو نعیمی است مقیم زندگی بی غم عشق تو عذابی است بئیس

9 آنچه را مفتقر از عشق سخن می گوید لوح سیمین بطلب با قلم زر نویس

عکس نوشته
کامنت
comment