- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گوهر عمر گرانمایه بود گرچه نفیس لیگ از بهر نثار تو متاعیست خسیس
2 گرچه ارباب قلم راست عطارد استاد لیک در مکتب عشق تو یکی تازه نویس
3 گرچه در محفل دل عقل ندیمیست حکیم لیک با شیر قوی پنجۀ عشقشت جلیس
4 لشگر عشق بغارتگری کشور عقل کرد کاری که نه مرئوس بماند و نه رئیس
5 عشق دردیست که درمان نپذیرد هرگز ره بجائی نبرد فکر دو صد رسطالیس
6 نکتۀ عشق نگنجد به هزاران دفتر عشق درسی نبود ور چه مدرس ادریس
7 گوهر عشق بجوی از صدف صدق و صفا ورنه افسانه و تلبیس بود از ابلیس
8 عمر اگر می گذرد با تو نعیمی است مقیم زندگی بی غم عشق تو عذابی است بئیس
9 آنچه را مفتقر از عشق سخن می گوید لوح سیمین بطلب با قلم زر نویس