- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عمریست کز سر ما میل مراد رفته شادی و کامرانی ما را زیاد رفته
2 از برق نا امیدی آتش بجان فتاده وز آه نا مرادی هستی بباد رفته
3 در غنچه ی دل ما رنگ بهی نمانده وز کار بسته ی ما بوی گشاد رفته
4 عشقست و صد ملامت گفتن چه سود ما را کاین بر صلاح مانده وان بر فساد رفته
5 در عاشقی و مستی گشتم چنانکه از من بر آسمان فرشته بی اعتقاد رفته
6 روز و شب از غم دل این چشم خونفشانرا اشک از بیاض ریزان نور از سواد رفته
7 گردون اگر نبخشد کام دلت فغانی غمگین مشو که از وی این اعتماد رفته