عمری از محمدحسین غروی اصفهانی دیوان کمپانی 2

محمدحسین غروی اصفهانی

آثار محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

عمری ار موسی کاظم ز جفا مسجون بود

1 عمری ار موسی کاظم ز جفا مسجون بود در صدف گوهر بحر عظمت مکنون بود

2 مظهر غیب مصون بود و حجاب ازلی اسم اعظم ز نخست از همه کس مخزون بود

3 ماه کنعان بُد و شد گاه تنزل در چاه یا که زندان شکم ماهی و او ذوالنون بود

4 کاظم الغیظ که با صبر و شکیبائی او صبر ایوب چه یک قطره که با جیحون بود

5 پرتوی بود که تابید از این نور جمال آن تجلی که دل موسی از او مفتون بود

6 پور عمران نکشید آنچه که موسی ز رشید ظلم فرعون نه همچون ستم هارون بود

7 پای در سلسله سر سلسلۀ عشق نهاد لیلی حسن ازل را ز ازل مفتون بود

8 سندی ار زهر ستم ریخت بکامش چه عجب تلخی کام وی از تلخی زهر افزون بود

9 از رطب سوخته موسی چه ز انگور رضا نخل وحدت ثمرش میوۀ گوناگون بود

10 کس ندانست در آن حال که حالش چون گشت غمگسار وی و غمپرور وی، بیچون بود

11 گر بمطموره غریبانه بجانان جان داد دل بیگانه و خویش از غم او پر خون بود

12 شحنۀ شهر اگر شهره نمودش چون مهر لیک از بار غمش فُلک فلک مشحون بود

عکس نوشته
کامنت
comment