-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای عشق کز قدیم تو با ما یگانهای یک یک بگو تو راز چو از عین خانهای
2 از بیم آتش تو زبان را ببستهایم تا خود چه آتشی تو و یا چه زبانهای
3 هر دم خرابیی است ز تو شهر عقل را باد چراغ عقلی و باده مغانهای
4 یا دوست دوستی تو و یا نیک دشمنی یا در میان هر دو تو شکل میانهای
5 گویند عاقلان دم عاشق فسانهای است شب روز کن چرایی اگر تو فسانهای
6 ای آنک خوبی تو نشانید فتنهها عشق تو است فتنه و تو خود نشانهای
7 ای شاه شاه و مفخر تبریز شمس دین نور زمینیان و جمال زمانهای