-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آه ازآن روزی که گردیدم من از وصل تو دور هوشم از سر رفت و طاقت از دل و از دیده نور
2 باد هجران در بهار وصل یغما پیشه کرد دولت دیدار را از این حشم آمد فطور
3 بیدم صبح وصالت در پس شام غمم سینه صد چاک من کی بیرخت دارد سرور؟!
4 در درون دیدهام چون مردمک جا داشتی گشتهام دور از تو چون مرآت عاری از شعور
5 طغرل ایامی که بودم از دلارامم جدا نظم کردم این غزل در قبر ایوب صبور