-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خدا این درد را درمان مکن عاشقانرا بیسرو سامان مکن
2 درد عشق تو دوای جان ماست جز بدردت درد ما درمان مکن
3 از غم خود جان ما را تازه دار جز بغم دلهای ما شادان مکن
4 خان و مان ما غم تو بس بود خان مانی بهر بیسامان مکن
5 زاب دیده باغ دل سر سبزدار چشمهٔ این باغ را ویران مکن
6 بادهٔ عشقت زمستان وامگیر مست را مخمور و سر گران مکن
7 از «سقا هم ربهم» جامی بده تشنه را ممنوع از احسان مکن
8 شربت وصلت ز بیماران عشق وامگیر و خسته را بیجان مکن
9 رشتهٔ جانرا بعشق خود ببند جان ما جز در غمت نالان مکن
10 مستمر دار آن عنایتهای شب روز وصل فیض را هجران مکن