آه آتشناک من بوی از بابافغانی شیرازی غزل 175

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد

1 آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد گر نسوزد دل، کجا این روشنی بیرون دهد

2 بس محالست اینکه گردونم دهد نقد مراد او که تا یکذره دارم می ستاند چون دهد

3 گرنه از بیداد او تیغم رسد بر استخوان کی بگویم این حکایتها که بوی خون دهد

4 ماهی اندامی که سوزی در جگر دارم ازو بر نگردم گر هزاران غوطه در جیحون دهد

5 حقه ی فیروزه ی افلاک دارد نوش و نیش دل خراشد هر که را یکبار ازین معجون دهد

6 طالب میخانه ی عشقم که مست جام او حشمت جمشید بخشد ملک افریدون دهد

7 وه چه دلکش مجلسی داری که هر روز آفتاب رو به دیوار تو آرد پشت بر گردون دهد

8 عشق در هر مشربی کیفیتی دارد غریب یک شرابست این و لیکن نشأه دیگرگون دهد

9 دیده دریا کن فغانی تا کنارت پر شود تا صدف باران نگیرد کی در مکنون دهد

عکس نوشته
کامنت
comment