- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آه کز هجر تو شبها باده خون دانستهام خوردهام خون و شراب لالهگون دانستهام
2 سوزدم هرکسی به لطفی، این سزای آنکه من دیدهام شور اسیران و جنون دانستهام
3 خواهدم امروز از هر روز نیکوتر گذشت زان که من نظاره رویت شگون دانستهام
4 خاطرت هردم به سویی میکشد بیاختیار در سرت ای گل هوایی هست، چون دانستهام
5 سوزدم هر بیوفا بهر نگاهی هر زمان ای فغانی قدر آن دلجو کنون دانستهام