1 از صفات حرام لفظی را باز گردان و پس مصحف کن
2 چون بدانی که آن مصحف چیست ضد او گیر و نقش بر کف کن
3 بودن دال پیش او بنگار عرب اندر عجم مؤلف کن
1 بت که بتگر کندش دلبر نیست دلبری دستبرد بتگر نیست
2 بت من دل برد که صورت اوست آزری وار و صنع آزر نیست
1 شه گیتی ز غزنین تاختن برد بر افغانان و بر گبران کهبر
1 اتفاق افتاد پنداری مرا با زلف یار همچو او من گوژپشتم ، همچو او من بیقرار
2 تافتست آن زلف پر دستان و من زو تافته چون میان ما بپیوندد زمانی روزگار