از آن سنبل که بر گلنار دارد از جلال عضد غزل 68

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

از آن سنبل که بر گلنار دارد

1 از آن سنبل که بر گلنار دارد گل طبع مرا پر خار دارد

2 ندارد گوییا قطعاً سَرِ ما سر زلفش که سر بسیار دارد

3 خط سبزش به گرد لب چو طوطی ست که شکر پاره در منقار دارد

4 تو خورشیدی و جانم ذرّه آسا هوای عشقت ای دلدار دارد

5 خطا باشد که زلفش مشک خوانند چو در هر چین دو صد تاتار دارد

6 نگویم مشک تاتار است زلفت که صد تاتار در یک تار دارد

7 زباد چین سیمین ، شاخ سروت سراسر سنبل و گل بار دارد

8 منم بلبل چرا آن زاغ زلفت نشیمن گاه در گلزار دارد

9 جلال از بار هجران برنگردد که با روز و صالش کار دارد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر