ای ز رخسار تو شب سوختن آموخته از قصاب کاشانی غزل 203

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

ای ز رخسار تو شب سوختن آموخته شمع

1 ای ز رخسار تو شب سوختن آموخته شمع به تماشای تو چون شعله برافروخته شمع

2 زده بر گوشه دستار چو گل شب همه شب جلوه‌ای کز قد رعنای تو آموخته شمع

3 بهر عکس تو ز هم‌چشمی آیینه به بزم به قد خویشتن از موم قبا دوخته شمع

4 خویشتن را زده بر آتش و افتاده ز پا پیش روی تو چو پروانه پرسوخته شمع

5 جان چه باشد که در این بزم نثارت نکند هستی خود به تمنای تو افروخته شمع

6 چون به شاگردیم اقرار نیارد قصای که در این بزم ز من سوختن آموخته شمع

عکس نوشته
کامنت
comment