- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که نامه می نویسی سوی من فرمان نویس خدمتی کز دست می آید مرا بر جان نویس
2 دوستان تا نامه واکردن پریشان می شوند لطف فرما هرکسی را نام بر عنوان نویس
3 چند عرض آبرومندی به نام کشوری در سر نامه نمی گنجیم بر پایان نویس
4 گرد جور خویش و پیمان درست ما بگرد هرکجا در جور نقصی هست بر پیمان نویس
5 گر در آیینه نمی خواهی که بینی مثل خویش آیتی از رشک و عنبر بر مه تابان نویس
6 گرمی سودای ما تا هست این بازار هست چشم من افشانگرست و روی تو ریحان نویس
7 کلک روح افزای را در پرسش در رنجه ساز یعنی از بهر «نظیری » نسخه درمان نویس