سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

ای که شمشیر جفا بر سر ما از سعدی شیرازی غزل 488

غزل 488 ام از 1930 غزلیات

ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای

1 ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای دشمن از دوست ندانسته و نشناخته‌ای

2 من ز فکر تو به خود نیز نمی‌پردازم نازنینا تو دل از من به که پرداخته‌ای

3 چند شب‌ها به غم روی تو روز آوردم که تو یک روز نپرسیده و ننواخته‌ای

4 گفته بودم که دل از دست تو بیرون آرم باز دیدم که قوی پنجه درانداخته‌ای

5 تا شکاری ز کمند سر زلفت نجهد ز ابروان و مژه‌ها تیر و کمان ساخته‌ای

6 لاجرم صید دلی در همه شیراز نماند که نه با تیر و کمان در پی او تاخته‌ای

7 ماه و خورشید و پری و آدمی اندر نظرت همه هیچند که سر بر همه افراخته‌ای

8 با همه جلوه طاووس و خرامیدن کبک عیبت آن است که بی مهرتر از فاخته‌ای

9 هر که می‌بیندم از جور غمت می‌گوید سعدیا بر تو چه رنج است که بگداخته‌ای

10 بیم مات است در این بازی بیهوده مرا چه کنم دست تو بردی که دغل باخته‌ای

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای

شاعر شعر ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای چه کسی است ؟

شاعر شعر ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای سعدی شیرازی می باشد.

شعر ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای چیست ؟

قالب شعر ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای غزل است

مضمون اصلی شعر ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر