- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که نام اشنوده باشی خسرو پرویز را رو سفر کن تا ببینی خسرو تبریز را
2 بی گمان عاشق شدی شیرین برو فرهاد وار گر بدی از لطف و حسن آن مملکت پرویز را
3 آفرین بر مادر گیتی و بر طبعش که او نام خسرو کرد این شیرین شورانگیز را
4 لایق این مرتبه شیرین تواند بود و بس گر شکر چین در خور ست این لعل شکر ریز را
5 هر شبی از پرتو خود شمع بر بالین نهد آفتاب روی او مر صبح بیگه خیز را
6 غالیه ارزان شود هرگه که مشک افشان کند بر تن همچون حریر آن شعر عنبر بیز را
7 چشم بیمارش چوبی پرهیز ریزد خون خلق تن درستی کی بود بیمار بی پرهیز را
8 نزد مستان شراب عشق او تیره است آب با لب میگون او صهبای دردآمیز را
9 سیف فرغانی مدام از فتنه حسنش بود منتظر همچون شهیدان روز رستاخیز را