- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ز آب زندگانی آتشی افروخته واندر او ایمان و کفر عاشقان را سوخته
2 ای تف عشقت به یک ساعت به چاه انداخته هر چه در صد سال عقل ما ز جان اندوخته
3 ای کمالت کمزنان را صبرها پرداخته وی جمالت مفلسان را کیسهها بردوخته
4 گه به قهر از جزع مشکین تیغها افراخته گه به لطف از لعل نوشین شمعها افروخته
5 هر چه در سی سال کرده خاتم مشکینت وام آن نگین لعل نوشین در زمانی توخته
6 ما به جان بخریده عشق لایزالی را تو باز لاابالی گفته و بر ما جهان بفروخته
7 ای ز آب روی خویش اندر دبیرستان عشق تختهٔ عمر سنایی شسته از آموخته