ای ز آب زندگانی آتشی افروخته از سنایی غزنوی غزل 367

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

ای ز آب زندگانی آتشی افروخته

1 ای ز آب زندگانی آتشی افروخته واندر او ایمان و کفر عاشقان را سوخته

2 ای تف عشقت به یک ساعت به چاه انداخته هر چه در صد سال عقل ما ز جان اندوخته

3 ای کمالت کمزنان را صبرها پرداخته وی جمالت مفلسان را کیسه‌ها بردوخته

4 گه به قهر از جزع مشکین تیغها افراخته گه به لطف از لعل نوشین شمعها افروخته

5 هر چه در سی سال کرده خاتم مشکینت وام آن نگین لعل نوشین در زمانی توخته

6 ما به جان بخریده عشق لایزالی را تو باز لاابالی گفته و بر ما جهان بفروخته

7 ای ز آب روی خویش اندر دبیرستان عشق تختهٔ عمر سنایی شسته از آموخته

عکس نوشته
کامنت
comment