ای از نظاره ی تو خجل از بابافغانی شیرازی غزل 157

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

ای از نظاره ی تو خجل آفتاب صبح

1 ای از نظاره ی تو خجل آفتاب صبح لعلت بخنده ی نمکین برده آب صبح

2 تابان ز جیب پیرهنت سینه ی چو سیم چون روشنی روز سفید از نقاب صبح

3 ما را چو شمع با تو نشانند رو برو سوز و گداز نیم شب و اضطراب صبح

4 دل را فراغ می دهد و دیده را فروغ دیدار آفتاب و شان و شراب صبح

5 دیوانه ی جمال تو از مستی خیال ذوق می شبانه ندانست و خواب صبح

6 خون شد دلم ز سیر مه و مهر چون شفق از دیر ماندن شب تار و شتاب صبح

7 بستان می صبوح فغانی بفال سعد آندم که آفتاب گشاید نقاب صبح

عکس نوشته
کامنت
comment