- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نایب عیسی از دو مرجان وی کرده ز آتش آب حیوان
2 ای زهر تو دستگیر تریاق وی درد تو پایمرد درمان
3 از جام تو صاف نوشتر، تیغ در دام تو صید خوارتر جان
4 جزع تو به غمزه برده جانها لعل تو به بوسه داده تاوان
5 وصل تو به زیر پر سیمرغ پرورده به سایهٔ سلیمان
6 در عین قبول تو خرد را یک رنگ نموده کفر و ایمان
7 از جور تو در میان عشاق برخاسته صورت گریبان
8 گر فتنه نبایدت که خیزد طیره منشین و طره مفشان
9 خاقانی را به کوی عشقت کاری است برون ز وصل و هجران
10 راهی است ورا به کعبهٔ مجد بیزحمت ناقه و بیابان
11 ختم فضلا موفق الدین مقصود قران و صدر اقران
12 عبد الغفار کآسمان را در ساحت قدر اوست جولان
13 صدری که ز آفرینش او مستوجب آفرین شد ارکان
14 از بخت جوان او کنم یاد چون دستن کشم به پیر دهقان