- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای طاق دو ابروی تو محراب جبینها خاک سر کوی تو به از خلد برینها
2 گفتی که منم سرور و سرحلقه خوبان ای شاه کسی نیست شک و شبهه درینها
3 از شرم لب لعل تو سرچشمه حیوان اندر ظلمات است نهان زیر زمینها
4 با زلف و خط و خال و دو چشم و خم و ابرو حسن تو برانگیخت بسی فتنه براینها
5 سرها همه شد خاک و تو آشوب جهانی لطفی کن و بگذر به کرم از سر اینها
6 تا کی بکشم جور و جفاهای رقیبان برکش ز میان تیغ و خلاصم کن از اینها
7 ای شاهدی ار یار ترا عهد و وفا نیست خوش باش که اینها نبود عادت اینها