-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نای بس خوش است کز اسرار آگهی کار او کند که دارد از کار آگهی
2 ای نای همچو بلبل نالان آن گلی گردن مخار کز گل بیخار آگهی
3 گفتم به نای همدم یاری مدزد راز گفتا هلاک توست به یک بار آگهی
4 گفتم خلاص من به هلاک من اندر است آتش بنه بسوز بمگذار آگهی
5 گفتا چگونه رهزن این قافله شوم دانم که هست قافله سالار آگهی
6 گفتم چو یار گم شدگان را نمینواخت از آگهی همیشد بیزار آگهی
7 نه چشم گشتهای تو که بیآگهی ز خویش ما را حجاب دیده و دیدار آگهی
8 زان همدم لبی که تو را سر بریدهاند ای ننگ سر در این ره و ای عار آگهی
9 از خود تهی شدی و ز اسرار پر شدی زیرا ز خودپرست و ز انکار آگهی
10 چون میچشی ز لعل لب یار ناله چیست بگذار تا کند گلهای زار آگهی
11 نی نی ز بهر خود تو نمینالی ای کریم بگری بر آنک دارد ز اغیار آگهی
12 گردون اگر بنالد گاو است زیر بار زین نعل بازگونه غلط کار آگهی