ای هوس عشق از جلال الدین محمد مولوی غزل 2067

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای هوس عشق تو کرده جهان را زبون

1 ای هوس عشق تو کرده جهان را زبون خیره عشقت چو من این فلک سرنگون

2 می‌در و می‌دوز تو می‌بر و می‌سوز تو خون کن و می‌شوی تو خون دلم را به خون

3 چونک ز تو خاسته‌ست هر کژ تو راست است لیک بتا راست گو نیست مقام جنون

4 دوش خیال نگار بعد بسی انتظار آمد و من در خمار یا رب چون بود چون

5 خواست که پر وا کند روی به صحرا کند باز مرا می‌فریفت از سخن پرفسون

6 گفتم والله که نی هیچ مساز این بنا گر عجمی رفت نیست ور عربی لایکون

7 در دل شب آمدی نیک عجب آمدی چون بر ما آمدی نیست رهایی کنون

عکس نوشته
کامنت
comment