1
ای شده جادوی بیهوشی ز هوشت سنگسار
ساخت در بحر رمل این قطعه را با چنگ سار
2
چون روانی از فرودین تن ببالاتن رود
در عرب نسخ است و در فرهنگ ما فرهنگسار
3
ور فرود آید روان مردم اندر جانور
نام تازی مسخ دارد نام فرسی ننگسار
4
ور روان مردم اندر رستنی پیکر رود
فسخ دان در تازی و در
پارسی شد تنگسار
5
ور رود در بستنی رسخ است در لفظ عرب
لیک اندر
پارسی گویند ساک و سنگسار
6
آن علامت ها که در ره بر سر فرسنگها
برنهند از سنگ و چوب و گل بود فرسنگسار
7
سنبل الطیب است آله تمر هندی انبله
بسدک، اکلیل الملک دان رجم باشد سنگسار