ای به قد سرو و به عارض همچو ب و د و ر (با و دال و را) از خالد نقشبندی

خالد نقشبندی

خالد نقشبندی

خالد نقشبندی

ای به قد سرو و به عارض همچو ب و د و ر (با و دال و را)

1 ای به قد سرو و به عارض همچو ب و د و ر (با و دال و را) کرده زلفت آفتابی را نهان در ش و ب (شین و با)

2 مرده را لعلت حیات جاودانی می‌دهد کی از این معجز زند دم م و س و ی و ح (میم و سین و یا و حا)

3 زخم دل را از تو می خواهم به تازی مرهمی اعطنی من فیک لطفا ق و ب و ل و ه (قاف و با و لام و ها)

4 گر نقاب از روی برداری که خواهد فرق کرد مه برآمد ز ابر یا بنمود یارم ر و خ (را و خا)

5 منکران را کشف گردد آیه یحیی العظام کشتگان خویش را گر لب نهی بر ل و ب (لام و با)

6 ماه کنعان حبس زندان بود خالد ماه من صد چو او دارد اسیر چاه ز و ن و خ (زا و نون و خا)

عکس نوشته
کامنت
comment