- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای از گل سوری دهنت غنچه نمایی وی بر سمن از سنبل تر غالیه سایی
2 میدان که: سر ما و نشان قدم تست در کوی تو هر جا که سری بینی و پایی
3 دوش این دل من خانهٔ عشق تو همی کند و امروز دگر باره بنا کرد سرایی
4 بیواسطه روزی هوس دیدن ما کن کندر دل ما جز هوست نیست هوایی
5 یک روز به زلف تو در آویزم و رفتم شک نیست که باشد سر این رشته به جایی
6 دی منکر ما را هوس پرده دری بود پنداشت که بتوان زدن این پرده به تایی
7 آن کس که درین واقعه عذرم نپذیرد بر سینه نخوردست مگر تیر بلایی
8 من گردن تسلیم به شمشیر سپردم از دوست کجا روی بپیچم به قفایی؟
9 زان تخم وفا بهره چه معنی که ندیدیم نیکی و بدی را چو پدیدست جزایی
10 برگشتنت، ای اوحدی، از یار خطا بود دل بر نتوان داشت ز ترکی به خطایی