ای از گل سوری دهنت غنچه از اوحدی مراغه‌ای غزل 872

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

ای از گل سوری دهنت غنچه نمایی

1 ای از گل سوری دهنت غنچه نمایی وی بر سمن از سنبل تر غالیه سایی

2 میدان که: سر ما و نشان قدم تست در کوی تو هر جا که سری بینی و پایی

3 دوش این دل من خانهٔ عشق تو همی کند و امروز دگر باره بنا کرد سرایی

4 بی‌واسطه روزی هوس دیدن ما کن کندر دل ما جز هوست نیست هوایی

5 یک روز به زلف تو در آویزم و رفتم شک نیست که باشد سر این رشته به جایی

6 دی منکر ما را هوس پرده دری بود پنداشت که بتوان زدن این پرده به تایی

7 آن کس که درین واقعه عذرم نپذیرد بر سینه نخوردست مگر تیر بلایی

8 من گردن تسلیم به شمشیر سپردم از دوست کجا روی بپیچم به قفایی؟

9 زان تخم وفا بهره چه معنی که ندیدیم نیکی و بدی را چو پدیدست جزایی

10 برگشتنت، ای اوحدی، از یار خطا بود دل بر نتوان داشت ز ترکی به خطایی

عکس نوشته
کامنت
comment