- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای غلام بر سیمین تو زرین کمران خاکسار کف پای تو سر تا جوران
2 بکدامین طرف آرم بتماشای تو روی اینهمه جلوۀ روی تو کران تا بکران
3 دست امید مکن کونهم از حلقۀ زلف که دراز است ره عشق و من از نو سفران
4 جای عذر است چگویم بتو ای ناصح پیر که نداری جز از عشوۀ شیرین پسران
5 شیشۀ دردکشان میشکنی زاهد باش تا بدیوان خرابات رسم جامه دران
6 می نگفتم مده ایدیده که خونگیر شوی دامن دل بکف غمزّ بیداد گران
7 دل زآرایش سجاده کشان گشت ملول ایخوشا خرقۀ آلودۀ شوریده سران
8 پایۀ همت منظور بلند است دریغ کانصفا نیست در آئینۀ کوته نظران
9 واعظانرا سر خود خواهی اگر درد نداشت بالله ار سینه زدی اینهمه سنک دگران
10 جلوۀ تا دهمت جان ز سبکروحی شوق سر بزیر قدم و دیده برویت نگران
11 کفر رندان نظر باز حدیثی است قدیم نیرّا تازه کن ایمان ز لب سیمیران