1 ای شهریار حسن ترا تا شناختیم اعلام عشق بر سر عالم فراختیم
2 یکدل شدیم و یک صفت و یک روش کنون باز آمدیم از همه و با تو ساختیم
3 تا بر محک عشق نمائیم کم عیار در بوته بلای تو عمری گداختیم
4 ره در قمارخانه عشقت بیافتیم تا هر چه بود در ره سودا بباختیم
5 از مصر تاختن به یکی تاختن رسید اسبی که در طریق هوای تو تاختیم
6 تا یار در دیار دل ما نزول کرد شمشیر منع بر سر اعیار آختیم
7 گفتا چو سوخت عود دل از عشق ما حسین ما در کنار خویش چو چنگش نواختیم
دیدگاهها **