-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای پای تا به سر همه عضوت تمام، فیض لعل لب و زبان و دهان و کلام، فیض
2 چشم تو ساقیای است که در بزم عاشقان ریزد به جام باده گلگون به جام، فیض
3 آن نخل سرکشی تو که در گلستان دهر میریزد از قد تو به وقت خرام، فیض
4 آن دستهٔ گلی که در این باغ هر نفس از عارض تو میرسدم بر مشام، فیض
5 چشمت تمام فتنه و ابرو تمام ناز مژگان تمام عشوه و لبها تمام، فیض
6 بی روی دوست در چمن خلد زاهدا بر تو حلال عشرت و بر ما حرام، فیض
7 قصاب وصف زلف و بناگوش چون کند بسیار دیده است از این صبح و شام، فیض