خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

ای قوم الغیاث که کار از خاقانی شروانی غزل 232

غزل 232 ام از 1365 غزلیات

ای قوم الغیاث که کار اوفتاده‌ایم

1 ای قوم الغیاث که کار اوفتاده‌ایم یاری دهید کز دل یار اوفتاده‌ایم

2 از ره روان حضرت او بازمانده‌ایم از کاروان گسسته و بار اوفتاده‌ایم

3 در صدر دیده‌ای که چه اقبال دیده‌ایم بر آستان نگر که چه زار اوفتاده‌ایم

4 از من دواسبه قافلهٔ صبر درگذشت ما در میان راه و غبار اوفتاده‌ایم

5 اندر بلا همی کندم آزمون بلی در آتش از برای عیار اوفتاده‌ایم

6 ای کاش یار غار نرفتی ز دست من اکنون که پای بر دم مار اوفتاده‌ایم

7 خاقانی عزیز سخن بودم ای دریغ آخر چه اوفتاد که خوار اوفتاده‌ایم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای قوم الغیاث که کار اوفتاده‌ایم

شاعر شعر ای قوم الغیاث که کار اوفتاده‌ایم چه کسی است ؟

شاعر شعر ای قوم الغیاث که کار اوفتاده‌ایم خاقانی شروانی می باشد.

شعر ای قوم الغیاث که کار اوفتاده‌ایم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر ای قوم الغیاث که کار اوفتاده‌ایم چیست ؟

قالب شعر ای قوم الغیاث که کار اوفتاده‌ایم غزل است

مضمون اصلی شعر ای قوم الغیاث که کار اوفتاده‌ایم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر