-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای بر سر هر سنگی از لعل لبت نوری وز شورش زلف تو در هر طرفی سوری
2 در حسن بهشت تو در زیر درختانت هر سوی یکی ساقی هر سوی یکی حوری
3 از عشق شراب تو هر سوی یکی جانی محبوس یکی خنبی چون شیره انگوری
4 هر صبح ز عشق تو این عقل شود شیدا بر بام دماغ آید بنوازد طنبوری
5 ای شادی آن شهری کش عشق بود سلطان هر کوی بود بزمی هر خانه بود سوری
6 بگذشتم بر دیری پیش آمد قسیسی میزد به در وحدت از عشق تو ناقوری
7 ادریس شد از درسش هر جا که بد ابلیسی در صحبت آن کافر شب گشته چون کافوری
8 گفتم ز کی داری این گفتا ز یکی شاهی هم عاشق و معشوقی هم ناصر و منصوری
9 یک شاه شکرریزی شمس الحق تبریزی جان پرور هر خویشی شور و شر هر دوری