1 ای شیر خدا علی عالی دستی ای بر همه کاینات والی دستی
2 تو دست خدا و دست من رفته ز دست ایدست خدای لایزالی دستی
1 در کمالت چه دهم داد سخندانی را حد گذشته است از آنصورت انسانی را
2 جرم دل نیست که چشم از تو بگرداند باز اختیاری نبود کشتی طوفانی را
1 چون گرفتند ره کوی شهادت در پیش زمرۀ خیل اسیران به هزاران تشویش
2 هر یکی نعش شهیدی به بر آورد چو جان کرد با همدم خود شرح پریشانی خویش
1 آه چشم خامه ام خونبار شد کار محنت نامه ام دشوار شد
2 دور و ارون سپهر نیل فام داد خاصانرا مکان در بزم عام