1 ای شیر خدا علی عالی دستی ای بر همه کاینات والی دستی
2 تو دست خدا و دست من رفته ز دست ایدست خدای لایزالی دستی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 چون گرفتند ره کوی شهادت در پیش زمرۀ خیل اسیران به هزاران تشویش
2 هر یکی نعش شهیدی به بر آورد چو جان کرد با همدم خود شرح پریشانی خویش
1 چون کاروان دشت بلا ره بشام کرد صبح امید اهل حرم رو بشام کرد
2 قوم یهود از پی تأئید کیش خویش ؟؟ را به ستن دست اهتمام کرد
1 ای عرش بر این سریر سلطانی تو مهمانی بزم دوست ارزانی تو
2 این مشعله ها که بر رواق فلک است شمعی است برای شب مهمانی تو
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به