ای لعل ترا هر دم دعوی خدایی از سنایی غزنوی غزل 390

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

ای لعل ترا هر دم دعوی خدایی

1 ای لعل ترا هر دم دعوی خدایی برخاسته از راه تو چونی و چرایی

2 با جزع تو و لعل تو بر درگه حسنت عیسی به تعلم شده موسی به گدایی

3 پیش تو همی گردم در خون دو دیده می‌بینی و می‌پرسی ای خواجه کجایی

4 گفتی که چه می‌سازی بی صبر دل و جان جانا چه توان ساخت بدین رخت و کیایی

5 آنکس که به سودای تو از خود نشود دور سستست به کار خود چون بت به خدایی

6 از جمع غلامان تو حقا که درین شهر یک بنده ترا نیست به مانند سنایی

عکس نوشته
کامنت
comment