- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خسروی که درگه قدر تو را سپهر تا روز حشر مقصد اهل زمانه کرد
2 غوغای فتنه دست به جایی که بر گشاد حزم تو دفع آن به سر تازیانه کرد
3 پرواز کرد گرد جهان طایر جلال تا در پناه دولت تو آشیانه کرد
4 در خون بدسگال تو حزم بهانه جوی هر قصد بد که آن بتوان بی بهانه کرد
5 چون طاق کبریای تو اقبال برکشید از طاق آسمانش قضا آستانه کرد