- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای به صدمه ای آهی بر دلت ز ما باری اینقدر گران نبود ناله ای ز بیماری
2 وه که با چنین طاقت راه بر دم تیغ ست پای برنمی تابد رنج کاوش خاری
3 در جنون به من ماناست گر ز عجز خون گردد ناله ای که برخیزد از دل گرفتاری
4 غم چه درربود از ما اینک آنچه بود از ما سینه ای و اندوهی خاطری و آزاری
5 ای فنا دری بگشا بو که در تو بگریزد هم ز خلق نومیدی هم ز خویش بیزاری
6 بهره از وجودم نیست زین کشش گشودم نیست پا و داغ رفتاری دست و حسرت کاری
7 ناز مؤمن و کافر بر چه دستگاه آخر سبحه ای و مسواکی، قشقه ای و زناری
8 بر جنون صلایی زن عقل را قفایی زن داده ای ز نامردی سر به بند دستاری
9 شوخی شمیمش بین جنبش نسیمش بین غنچه راست آهنگی سرو راست رفتاری
10 کاش کان بت کاشی درپذیردم غالب بنده توام گویم گویدم ز ناز آری