ای مطرب دل ترسم زین پرده از غبار همدانی غزل 93

غبار همدانی

غبار همدانی

غبار همدانی

ای مطرب دل ترسم زین پرده که بنوازی

1 ای مطرب دل ترسم زین پرده که بنوازی از پرده برون رازم یکباره بیندازی

2 ای ساقی جان جامی بر می زده ای عطشان از بهر یکی جرعه تا چند همی نازی

3 از کثرت مهر تو وز صرصر قهر تو چون شمع ستادستم آمادۀ جانبازی

4 از عشق تو چون موسی دل گشته مرا یاور تا آتشی از رویت در طور دل اندازی

5 ای خسرو مهرویان از کثرت مشتاقان بر حال من مسکین ترسم که نپردازی

6 ظلمی که ز چشمانت وارد به دلم آمد بر کبک دری نامد از پنجۀ شهبازی

7 چون سوختۀ هجران عشق تو کند پنهان؟ کش روی غبار آلود دارد سر غمازی

عکس نوشته
کامنت
comment