-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دل اندر راه او ده اسبه ران را جل مباش چست ران چالاک رو لابث مشو کاهل مباش
2 تا جمال او نه بینی یک نفس ساکن مشو تا نیایی وصل ره رو رهن هر منزل مباش
3 خویشتن را بیمحابا در خطرها در فکن در میان بحر رو وابسته ساحل مباش
4 راه دور و وقت دیر و مرکبت زشت و ضعیف بال عشقی چو بپر در بند آب و گل مباش
5 دمبدم در هر قدم هوش دگر در سر در آر آگهی در آگهی جو مست لایعقل مباش
6 آگهی گر نیستت با عشق میکن احتیاط رو دلیلی جو چو عقلت نیست بی عاقل مباش
7 جمله عالم را همه حق دان و در حق ثبت شو حق شنو حقگوی و حقبین حق شنو باطل مباش
8 چون حدیث او کنی سر تا بپا گفتار شو چون شراب او کشیدی مست شو غافل مباش
9 تا توانی همچو فیض از مغز کو بگذر ز پوست همچو شعر شاعر بیمغز ولا طایل مباش