1 ای دل چو بغمهای جهان درمانم از دیده سرشکهای رنگین رانم
2 خود را چه دهم عشوه یقین میدانم کاندر سر دل بآخر جانم
1 بهیچ در نروی تا در آن نیابی سود بهیچکس نروی تا در آن نبینی رنگ
1 ای بر سر خوبان جهان بر سرهنگ پیش دهنت ذرّه نماید خرچنگ
1 بر آتش هجر عمری ار بنشینم خاک در تو همی بدل بگزینم
2 از باد همه نسیم زلفت بویم در آب همه خیال رویت بینم