ای دل زغنما کم گو، از محیط قمی هفت شهر عشق 82

محیط قمی

آثار محیط قمی

محیط قمی

ای دل زغنما کم گو، از فقر و فنا دم زن

1 ای دل زغنما کم گو، از فقر و فنا دم زن سلطان حقیقی شو، پا بر همه عالم زن

2 این ملکت فانی را، با دون طلبان بگذار در دولت باقی چنگ، چون زاده ی ادهم زن

3 رب ارنی گویان، در طور تقرب شو بی واسطه ی جانان، ای موسی جان دم زن

4 این قالب تن بفکن، این قید روان بشکن در چرخ تجرد گام، چون عیسی مریم زن

5 ای رشک ملک روزی، از پرده بیا بیرون وز عارض گندم گون، راه دل آدم زن

6 از راه وفا مرهم، بر زخم دل ما، نه با تیغ بلا بر آن، زخمی زن و محکم زن

7 جمعیت دل ها را، آشفته اگر خواهی آشفته نما گیسو، این سلسله برهم زن

8 مستان محبت را، پیمانه نیارد شور پیمانه به خاک افکن، بر کشتی و بریم زن

9 این پند «محیط» از جان، به پذیر که یابی سود با مهر علی و آل، اندر دو جهان دم زن

عکس نوشته
کامنت
comment