1 ای خداوند بنده خاقانی عذر خواه است عذر او بنیوش
2 آنچه خود میکنی ز فضل مگوی و آنچه او میکند ز جرم بپوش
3 هر دو فرموش کن که مرد کریم هم عطا هم خطا کند فرموش
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 هر تار ز مژگانش تیری دگر اندازد در جان شکند پیکان چون در جگر اندازد
2 کافر که رخش بیند با معجزهٔ لعلش تسبیح در آویزد، زنار دراندازد
1 سر به عدم درنه و یاران طلب بوی وفا خواهی ازیشان طلب
2 بر سر عالم شو و هم جنس جوی در تک دریا رو و مرجان طلب
1 چه نشینم که فتنه بر پای است رایت عشق پای برجای است
2 هرچه بایست داشتم الحق محنت عشق نیز میبایست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **