-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خدا شرمندهام از کثرت احسان تو شرم بر شرمم فزاید چون کنم عصیان تو
2 گر ببخشائی گناهان مرا از فضل خود آب گردم از خجالت بر در غفران تو
3 ور حساب من کنی ای وای من ای وای من کی تن و جان من آرد طاقت نیران تو
4 گاه گویم شاید این ذره نیاید در حساب چون کنم با ذره دارد کار در استان تو
5 هرچه هستم از توام بهر توام ای بینیاز مظهر قهر توام یا مظهر غفران تو
6 هرچه دارم از تو دارم خود چه دارم هیچ هیچ نسیتم من جز بدی مستغرق احسان تو
7 فیض را حد ثنایت نیست معذورش بدار کیست او یا چیست او تا دم زند در شان تو
8 کی توان از عهدهٔ شکر تو بیرون آمدن شکر نعمت نعمتی دیگر بود از خوان تو