1 ای خداوند که چون مرکب آهو تک تو ناورد کره گر آهو همه مرکب زاید
2 مرکبی دارم و از حسرت یک مشت علف بر علفزار فلک بیند و دندان خاید
3 نسبتی هست چو با اسب تو او را در اصل گر ز پس مانده خویشش بنوازد شاید
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 خیز و به ناز جلوه ده قامت دلنواز را چون قد خود بلند کن پایهٔ قدر ناز را
2 عشوه پرست من بیا، می زده مست و کف زنان حسن تو پرده گو بدر پردگیان راز را
1 ابروی تو جنبید و خدنگی ز کمان جست بر سینه چنان خورد که از جوشن جان جست
2 این چشم چه بود آه که ناگاه گشودی این فتنه دگر چیست که از خواب گران جست
1 یارب مه مسافر من همزبان کیست ؟ با او که شد حریف و کنون همعنان کیست ؟
2 ماهی که چرخ ساخت به دستان ز من جدا تا با که ، دوست گشته و همداستان کیست ؟
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **